اهميت ذكر
نجات حضرت يونس
يونس از پيامبران بود چون به آن كشتى پر از مردم گريخت قرعه زدند و او در قرعه مغلوب شد و ماهى بلعيدش و او در خور سرزنش بود، پس اگر نه از تسبيح گويان مى بود تا روز قيامت در شكم ماهى مى ماند، پس او را كه بيمار بود به خشكى افكنديم و بر فراز سرش بوته كدو رويانديم و او را بر رسالت صد هزار كس فرستاديم آنها ايمان آوردند و تا زنده بودند برخورداريشان داديم .
ذكر يونسى
شخصى يهودى ، اميرالمؤ منين عليه السلام را راجع به زندانى كه زندانيش را به اطراف زمين گردانيد، مورد سؤ ال قرار داد. پس آنگاه حضرت فرمود: اى يهودى ! زندانى كه زندانيش را به اطراف زمين سير داد عبارت است از ماهى معروفى كه يونس عليه السلام در شكمش محبوس گشته بود تا اين كه يونس عليه السلام در دل تاريكى ها ندا در داد و گفت : لا اله الا انت سبحانك انّى كنت من الظالمين كه در اين هنگام خداوند دعايش را اجابت كرد و به ماهى فرمان داد تا او را از شكم خود بيرون افكند. سپس ماهى وى را بر ساحل دريا انداخت .
نام كتاب داستانهاى عارفانه در آثار (علامه حسن زاده آملى)
گفتند نخواه من ولى مى خواهم
جرم است كه عشق ازلى مى خواهم
هر چند تمام عاشقى شيرين است
من جرعه اى از شور على مى خواهم
شب هاي دراز بي عبادت چه كنم
طبعم به گناه كرده عادت چه كنم
گويند كريم است و گنه مي بخشد
گيرم كه ببخشد ز خجالت چه كنم
چه جمعه ها كه يك به يك غروب شد نيامدي
چه بغضها كه در گلو رسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن تبر به دوش بت شكن
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي
براي ما كه دلشكسته ايم و خسته ايم نه
ولي براي عده اي چه خوب شد نيامدي
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ...
دوباره صبح ٫ ظهر ٫ نه ! غروب شد نيامدي
بي بهره از فروغ ولايت تو يا حسن
مشمول اين حديث پيمبر نمي شود
فرمود ديدهاي كه كند گريه بر حسن
آن ديده كور وارد محشر نمي شود
اى كريم اهل بيت عليهم السلام!
قلب اندوهگينمان در عزاىت ، ديدار و شفاعتت را در قيامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دريابيم.
فلك را ركن ارامش شكسته
زمين از اشك غم ، در گل نشسته
ملائك جمله در جوش و خروشند
خلايق جمله از ماتم خموشند